این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم
تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم
شاید از این تنهایی خلاص شدم
یادش ستاره دنباله داری است که
آسمان را بین من و تنهایی قسمت می کند
تنها یک تنها می داند
تنهایی تنها درد یک تنها نیست
تنهایی تقدیر من نیست…
ترجیحِ منه…
باور کن فرق بزرگیست میان کسی که
تنها مانده با کسی که تنهایی را انتخاب کرده
تنهایی یعنی بعضی اشکای بی دلیل ، بیبهانه ، یه دفعهای ، نصف شبی
عجیب آدم رو آروم می کنه
چه یه وجب… چه صد وجب…
تنهایی یه دنیاست
تنهایی یعنی آدم واسه گوشیش که تو خونه جا مونده یه میس کال بندازه
که وقتی رسید خونه دق نکنه که هیچ تماس و مسیجی نداشته
قفل هزار رمز کابوس تنهایی من
کی با سلام تو باز می شود؟
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهد
مثلا آغوش تو!
تنهایی ام را دوست دارم
بوی پاک نجابت می دهد
جلد گرفته ام عشقم را با خیال و خاطره
مبادا که تا بخورد حتی گوشه ی احساسم زیر دست این همه تنهایی
این روزها برای تنها شدن کافیست صادق باشی
تنهایی یعنی منتظر هیچکس نباشی
تنهایی همان دلتنگی نیست
در دلتنگی ها کسی حضور دارد
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد
امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی
من برای تنها نبودن آدم های زیادی دور و برم دارم
آن چیزی که ندارم کسی برای “با هم بودن” است