اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ می گوید
حقیقت را کسی می گوید که برای تو زندگی می کند
به خودت راست بگو
آنگاه توان دروغ گفتن به کسی را نخواهی داشت
چه برسد به عشق
اون که می گفت جونش به جونت بسته است
حالا داره به گریه هات می خنده
اون که می گفت بدون تو می میره
دروغ می گه دلش جنس کویره
دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش
نگو می خوای هنوز بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون می میری
بذار بره نباشه جون می گیری
به دو چیز تکیه نکن غرور و دروغ
آدم با غرور می تازد
و با دروغ می بازد
داستایوسکی
کسی که به خودش دروغ می گوید و به دروغ خودش گوش می دهد
کارش به جایی خواهد رسید که هیچ حقیقتی را نه از خودش
و نه از دیگران تشخیص نخواهد داد
هر کس بد ما به خلق گوید
ما دیده به بد نمی خراشیم
ما نیکی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
در ابتدایی خوانده ام داستان چوپان دروغگو را
اما حالا حسنک آن طرف با گوسفندان همنشین است
و چوپان دروغگو این طرف به گرگ ها اسکان می دهد
دروغ نیست اگر بگویم که بی تو
زنده مانی می کنم
نه زندگانی
کاش خدا سه چیز را نمی آفرید
غرور ، دروغ و عشق
تا هیچ گاه کسی از سر غرور به دروغ دم از عشق نزند
دروغگو تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط تویی ؟
حالا می بینم اون بالا داری باعث درخشیدن
بقیه ی ستاره ها هم می شی