شعر عاشقانه و پر احساسآنچنان کز برگ گل عطر گلاب آید برون
تا که نامت میبرم از دیده آب آید برون
شعر عاشقانه و عارفانهبه خدا این دل من در تب و تاب تو گذشت
مکتب عشق تمامش به کتاب تو گذشت
شعر عاشقانه کوتاهاگر شورم سزا باشد
اگر دردم دوا باشد
از این بدتر کجا باشد
که دوست از دوست جدا باشد
شعر عاشقانه 93دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه داند ، دل مگر دیوانه ای ؟
عاشقانه و احساسیسفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت
سفری که بر نگشتم ، گم شدم توی نگاهت
عاشقانهدر فصل تگرگ عاشقت میمانم
با ریزش برگ عاشقت میمانم
هر چند تبر به ریشه ام میکوبی
تا لحظه مرگ عاشقت میمانم
شعر عاشقانه و دوبیتی های زیبادلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن ، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش ، پیدا کردنش با من
شعر عاشقانه و دوستانهچون روزگار بر همه کس پایدار نیست
بهتر از دوست در جهان یادگار نیست
شعر عاشقانه و اشکاشک هایم را برایت پست خواهم کرد
روزی تو باید از احساس قلبم با خبر باشی
شعر عاشقانه و قشنگدست از سر ما بردار کنار تو نمی مونم
یه روز می گفتم عاشقم اما دیگه نمی مونم
تقصیر هیچکس دیگه نیست قصه ما تموم شده
حیف همه خاطره ها به پای کی حروم شده
شعر عاشقانه و احساسیجایگاه همیشگی تو در قلب منه
اگه صدف قلبم لایق مروارید وجودت باشد
شعر عاشقانه و دوبیتی زیباآسمان جای عجیبیست نمیدانستیم
عاشقی کار غریبیست نمیدانستیم
عمر مدیون نفس نیست نمیدانستیم
عشق کار همه کس نیست نمیدانستیم
شعر عاشقانه دلنشینای که با یاد تو در آتش تب می سوزم
یاد من کن که به یادت همه شب می سوزم
شعر عاشقانه زیباچه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی اشاره دوا کنی
دوبیتی و شعر عاشقانهنرسد دست تمنا چو به دیدار شما
میتوان چشم دلی دوخت به ایوان شما
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانیست در این فاصله قربان شما
شعر عاشقانه دردناکنگاهم میکنی اما به سردی
نه تنها من ، تو هم دنیای دردی
شعر عاشقانه غمگینشبی از سوز گفتم قلم را
بیا بنویس غم های دلم را
قلم گفتا برو بیمار عاشق
ندارم طاقت این بار غم را
شعر عاشقانه زیباعاشقان هرچند مشتاق حال دلبرند
دلبران در عاشقی از عاشقان عاشقترند
شعر عاشقانه بارانتو طراوت باران
تو سخاوت زمینی
تو کرانه های قلبم
بهترین ، تو بهترینی
شعر عاشقانه